جهانگیر تفضلی، نویسنده و شاعر که دوره دانشسراى عالى را در رشتهى ادبیات گذراند و بعد از شهریور سال۱۳۲۰ به نوشتن آثار سیاسى پرداخت و بیشتر با اسامی مستعار (مازیار)، (آسمان)، (رامین) در نشریات و خصوصا روزنامه (پیکار) به مقاله نوشتن مشغول شد. بعد از آن در سال ۱۳۲۲ مجوز انتشار روزنامهى (ایران ما) را در کنار غلامعلى پرویزى اخذ کرد. او بعدها همراه قوامالسلطنه به مسکو رفت ومدتی معاون عبدالحسین هژیر (در دوره نخست وزیرى) شد. در زمان مصدق پیرو آیتالله سید ابوالقاسم کاشانى شده بود. و بعد از آن به ریاست (اداره تبلیغات و سرپرستى دانشجویان در اروپا و وکالت مجلس شوراى ملى و وزارت و سفارت (افغانستان و الجزایر) ) نائل شد. کتابهایى که از او به چاپ رسیدند (بر روى شنهاى ساحل) داستان و (هایده) داستان و (زهره) شعر است. جهانگیر بعد از به سرانجام رسیدن تحصیلات مقدماتى و ابتدائى، دورهى مدرسهى متوسطه را در مشهد پایان داد و به تهران مهاجرت کرد و وارد (دارالمعلمین عالى شد) و در سال ۱۳۱۴ لیسانس تاریخ و جغرافیا خود را گرفت و پس از آن به خدمت فرهنگ درآمد و در مدارس آن روز تهران، به تدریس زبان فرانسه و تاریخ و جغرافیا پرداخت. پس از شهریور ۱۳۲۰ و شروع بحران دموکراسى، فکر روزنامه نگاری به سرش زد و بالاخره با خسرو اقبال و چند نفر از دوستان خود، روزنامهى (نبرد) را منتشر کردند. نبرد بعد از چند ماه توقیف شد و سپس (نبرد ما) جاى آن را گرفت و سرانجام در سال ۱۳۲۲ امتیاز روزنامهى چپرو و مخالف دولت به نام ایران ما صادر شد. جهانگیر تفضلى در سال ۱۳۲۴ موضع خود را تغییر داد و خود را به حزب آزادى قوامالسلطنه متمایل کرد و این موضوع باعث شد که قوام که در اواخر سال ۱۳۲۴ به نخستوزیرى برسد و در رأس هیئتى براى مذاکره به مسکو رفت، جهانگیر تفضلى یکى از اعضاى کمیسیون بود و در آن سفر بسیار مورد توجه و لطف قوامالسلطنه قرار گرفت. تفضلى پس از مسافرت به مسکو دیگر به ایران برنگشت و به کشور فرانسه رفت و زمانی را در آن کشور سپری کرد. در سال ۱۳۲۵ روزنامهى ایران ما، که تحت مدیریت محمود تفضلى بود، بعد از ائتلاف حزب توده و حزب ایران، به حزب توده پیوست و چند ماهى با حزب توده همکارى داشت اما سرانجام در دى ماه سال ۱۳۲۶ از وابستگى به حزب توده کنار رفت. بطور کلى روزنامهى ایران ما از روز انتشار تا پایان حیات خود نشریهاى معتبر و مورد توجه تمام طبقات بود و حتى محمدرضا پهلوى و اشرف پهلوى به آن توجه خاصی داشتند طورى که شاه با هیئت تحریریهى روزنامهى ایران ما جلسات ماهیانه داشت و اشرف پهلوى هم با جهانگیر تفضلى معاشرت زیادى داشت و او را جز محارمین خود قرار داد. احمد قوام بالاخره بعد از مقاله نامهى نفت شمال، خیلی سریع در سراشیبى سقوط قرار گرفت و در آذر سال ۱۳۲۶ با رأى عدم اعتماد نمایندگانى که حزب دموکرات مشخص کرده بود، حذف شد و ابراهیم حکیمى براى مرتبه سوم به ریاست رسید و از همان اولین روزهاى نخستوزیرى او مشخص بود که محلّلى بیش نیست. در دولت حکیمالملک، على سهیلى و عبدالحسین هژیر وزیران مشاور بودند و سعی بر جانشینی او داشتند. در خرداد ماه ۱۳۲۷ اشرف پهلوی موفق شد تا (عبدالحسین هژیر) را به کرسى صدارت برساند. بدون شک در این دولت، اشرف پهلوى نقش اول را داشت. به این ترتیب از اولین روزهاى نخستوزیرى هژیر، جلسات پی در پی شبانه در پل رومى (سفارت آلمان) که مرکز نخستوزیرى بود، با شرکت اشرف پهلوى، عبدالحسین هژیر و جلال شادمان تشکیل میشد. همه وزیران کابینهى هژیر به واسطه اشرف انتخاب شدند و سرانجام به دستور اشرف، جهانگیر تفضلى به معاونت سیاسى نخستوزیر تعیین شد. دولت هژیر با ممانعت شدید آیتاللَّه کاشانى و فدائیان اسلام دوام زیادى پیدا نکرد، اما قبل از سقوط دولت، جهانگیر تفضلى از سمت خود کنارهگیرى کرد و به ِسمت (بازرس دولت) در بانک صنعتى و معدنى نائل شد. در حکومت دکتر مصدق هم کار مهمى به او واگذار نشد، تنها مدتی مدیرعامل بیمه کارگران بود تا در انتخابات دورهى هیجدهم که بعد از کودتاى ۲۸ مرداد انجام شد، به نمایندگى مجلس از زابل تعیین شد. در سال ۱۳۳۴ در نخستوزیرى حسین علاء، مورد عنایت وزیر کشور قرار گرفت و به عنوان سرپرست محصلین به اروپا رفت و نزدیک پنج سال در آن جایگاه باقى ماند. تفضلى در کنار سرپرستى محصلین، سفیر بزرگ ایران در یونسکو نیز بود. در ۲۹ بهمن ماه سال ۱۳۴۱، علم و وزیران کابینهى او استعفا دادند و علم دوباره مأمور تشکیل کابینه شد و در روز سىام بهمن، کابینهى جدید خود را معرفى کرد. در این کابینه، جهانگیر تفضلى وزیر مشاور و سرپرست اداره کل تبلیغات و انتشارات شد. معمولا وظیفه سانسور مطبوعات از شروع تأسیس سازمان اطلاعات و امنیت با آن سازمان بود. به ترتیب سرهنگ هژیر کیانى و سرهنگ ابوالحسن سعادتمند و سرهنگ فرهنگ شاهین، وطیفه سانسور را بر عهده داشتند. در اوایل روزهای نخستوزیرى دکتر على امینى، سانسور مطبوعات از ساواک جدا و ضمیمهى اداره تبلیغات و انتشارات و بعد وزارت اطلاعات گردید. جهانگیر تفضلى در مقام سرپرستى تبلیغات و انتشارات، روش خشن و تندى را اتخاذ کرد. از جمله تیراژ روزنامهها در تهران باید پنج هزار شماره باشد و این امر در آن ایام که روزنامهها با بهاى آگهىهاى دولت اداره مىشدند، امکانناپذیر بود و همچنین نزدیک به ۵۰ روزنامه و مجله را در تهران تعطیل شدند و مکان انتشار آن را در شهرستانها تعیین کردند که طبیعتا مدیران آن دسته به شهرستانها نرفتند. تفضلى روز ۱۸ خرداد ماه ۱۳۴۲ پس از وقایع ۱۵ خرداد، از جایگاه رئیس اداره انتشارات و تبلیغات و وزارت مشاور استعفا داد. بعد از آن مدتی عضو هیئت نظارت سازمان برنامه بود تا بالاخره در فروردین ماه سال ۱۳۵۰ با سمت سفیرکبیر عازم کابل شد و تا مرداد ماه سال ۱۳۵۴ در آن جایگاه باقى ماند. صاحب ترجمه، مردى شجاع، صحنهساز، بىبندوبار بود و به زبان و ادبیات فارسى و فرانسه تسلط داشت. نویسندهاى اهل فکر و در عین حال منتقد بود. اکثر مقالات او با نام مستعار (مازیار) در ایران ما و سایر جراید منتشر مىشد. در روند اصلاحات ارضى و اصول ششگانهى انقلاب سفید، مشاور محمدرضا پهلوى بود و بیشتر نطقهاى شاه را او تهیه مىکرد. او در اواخر عمرش خاطرات خود را با کمک گرفتن از حافظه تدوین کرد. این مجموعه خاطرات در نهایت در سال ۱۳۷۶ از حوزهى هنرى دفتر ادبیات انقلاب اسلامى توسط یعقوب توکلى و با زیرنویسهاى لازم، چاپ و منتشر شد. جهانگیر تفضلى در سال ۱۳۷۰ خودکشی کرد. این فکر از مدتی پیش در ذهن او وجود داشت و با دوستان نزدیک خود این مطلب را در میان گذاشته بود. آنقدر در این مورد صحبت کرده بود که نزدیکانش او را مسخره مىکردند. اما سرانجام فکر خود را عملی کرد. بعد از مدتی، دختر او که استاد دانشگاه شهید بهشتى بود نیز خودکشى نمود.
- گوینده های دیگر
محمودی، بنفشه
نتایج مشاهده همه نتایج محمودی، بنفشه تولد: ۱۳۵۳ محل تولد: تهران همکار چکاوا مشاهده پروفایل
اکبری، محدثه
نتایج مشاهده همه نتایج اکبری، محدثه سال تولد: – تولد: – نمونه صدا محدثه اکبری
سیدصالحی، سید مهدی
نتایج مشاهده همه نتایج سیدصالحی، سید مهدی تولد: ۱۳۷۵ محل تولد: اندیمشک همکار چکاوا مشاهده