ستاره سینمای چهارشنبه ۲۸ بهمن سال ۱۳۳۲ در صفحه ۱۶ مینویسد دو تن از علاقمندان سینما گردوانی و حکیمیان استودیوی مجهز و نسبتاً کاملی را در سال ۱۳۳۰ تأسیس کردند و نام آن را عصر طلایی .گذاشتند بعد از تهیه فیلم دختر چوپان در سال ۱۳۳۰ حکیمیان از کردووانی جدا شد. گردوانی شخصاً به تهیه فیلم مشغول گردید او که تحصیل کرده انگلیستان بود از هیچ گونه تلاش و هزینه برای احداث محلی به نام ،استودیو مجهز از هیچ گونه مخارج خود داری نکرد.

او با خرید وسائل ،فنی استودیو عصر طلایی را بیش از پیش تکمیل نمود و دومین فیلم خود را با نام مشهدی عباد» کلید زد. اسامی بازیگران فیلم را بدون نام بردن از چنگیز جلیلوند بدین شرح اعلام نمودند: معصومه خاکیار تفکری و علی تابش کارگردان فیلم

راهم صمد صباحی انجام داد فیلم برداشتی بود از عزیز حاجی بیگوف نویسنده مشهور آذربایجان. در آن دوره بسیاری از مردم سینما رو به خصوص ایرانی فقط به دنبال سرگرمی در سینما بودند. از فیلمهایی در این سطح استقبال میکردند. مثل مشدی عباد. آرشین مال آلان ساخت کشور آذربایجان به زبان آذری این دو فیلم در ایران خیلی  مورد استقبال مردم واقع شد قشر خاصی هم که اهل فیلم خوب و کلاسیک و کاباره و

این چیزها بودند حجازی نامی که رقیب محمدکریم ارباب بود شکوفه نو را تأسیس کرد. محمد کریم ارباب مالک کاباره مولن روژ واقع در کوچه ملی و باکارا چسبیده به سینما آتلانتیک آفریقا از ا تاسیس سرمایدار کشتیهای تجاری در این کاباره پذیرایی کرده در آن سالها سرگرمی در این مکان-

ها حد و حصر نداشت.

چندتای هم اسم رسمدار بودند که متعلق به دیگران بود که یکیشان در منطقه تفریحی دربند و تجریش واقع شده بود خلاصه با این همه سرگرمی و تفریحات متفاوت فیلم «دختر چوپان» ۱۳۳۰، اولین ساخته عصر طلایی که بگذریم ۱۳۴۸ استودیو عصر طلایی کلیه فیلمهای ساخت خود را برای اوپتیک به استودیو شهاب میآورد و توسط اسحاق خانزادی اوپتیک می.شد. استودیو شهاب اتاق کف طراحی شده بود کوچکی با سقف کوتاه داشت که فقط برای دستگاه اوپتیک در طبقه پایین هم یک نفر جا هم برای متخصص فنی بیشتر نداشت این دستگاه برای استودیو بسیار مهم و پول ساز بود بنابراین اشخاص وارد

 

مولن روژ جا گذاشتم گفتم استودیو عصر طلایی از اول در محله نارمک پدرثانی بود؟ گفت نه در هنگام تأسیس خیابان فردوسی فیشر (آباد نزدیک هتل مرمرقرار داشت» از آن تاریخ من اسحاق خانزادی را به عنوان بهترین فرد کادر فنی میدانستم که خیلی زود استعدش شکوفا او کسی بود که ب یک توضیح روبیک شهاب متخصص در زیل) و (بم اوپتیک ،شد چون تنظیم صدای اوپتیک که آخرین کار مراحل انتقال صد روی فیلم بود از این جهت کار هرکسی نبود. همیشه کنجکاو بودم چرا برای این کار پُر هزینه به استودیو شهاب می آیید؟ در حالی که استودیو عصر طلایی توان خرید دستگاه اوپتیک را داشت گفت بله دارد اما ما و خیلی های دیگر دنبال صدای خوب هستیم چون از صدای دستگاه ساخت آلبرت راضی هستیم. یعنی از این فرصت برای

می کنیم».

برتری صدا استفاده اسحاق یکی از صدا برداران مستعد استودیو عصر طلایی بود راجع به اوضاع داخلی استودیو پرسیدم: :گفت استودیوی ما همه گونه تجهیزات فنی را .دارد چون متخصصان برجسته کشور مثل ولی الله خاکدان دکوراتور که این محل خرابه را تبدیل به مکان رؤیایی کردکرد و در کنار او داشتن دیگر متخصصان برجسته شاید از نظر فنی به هیچ استودیویی دیگری نیاز نداشتیم ولی توجه به کیفیت در این استویو، چیز دیگری است که من شخصاً به آن حساسم استودیو ما در زمین بزرگی بنا شده و به همه جا هم دسترسی .داریم گذشته از همه اینها دکور و تجهیزات عالی استودیو و پلاتو های بزرگی آن بازار و کافه و منازل اشرافی و سالنهای مهمانی که همه را خاکدان ساخته و نسبت به هر زمان که بخواهند تغییر میدهد بعضی از دکورها اگر قشنگ باشند برای فیلم بعدی تخریب

صدا

نمی شود. اگر بیایی آنجا انگار وارد شهر رؤیاها می شوی الان مشغول

ساختن چند قصر تاریخی

هستیم برای فیلم رنگی در

دست تهیه پسران علاءالدین

که قرار است امین امینی .بسازد فکر میکنم بازیگرانش ،منصور سپهرنیا گرشا رئوفی و محمد متوسلانی .باشند باید دید خاکدان با عشق و هنر خلاقانه خویش سنگ تمام میگذارد یا نه؟ ما الحمد الله همه گونه امکانات از قبیل چاپ و لابراتوار مدرن با همه امکانات و یک انبار بزرگ آرشیو فیلم و نگاتیو و پوزیتیو .داریم هرچه فیلم اضافه میآید داخل ،آن آرشیو میکنیم بنابراین مکان بزرگیه و از نیازهای یک استودیو فراتر می.رود جالب این که بعد از ولی الله خاکدان رضا رخک هم گریمور استودیو ،هستند فریدون ری پور مدیر فیلمبرداری استودیو را به عهده دارند و نصرت الله کنی که در سال های ۱۳۲۸ در تئاترهای لاله زار فعال بوده به اینجا ،آمده از مدیر تدارکات تا مسئول

 

چاپ و لابراتوار استودیو پیشرفت کرده و چند فیلم هم بازیگر شد و حالابه عنوان فیلمبردار ساموئل خاچیکیان همرا با قدرت الله احسانی مشغول به کار هستند حتی نصرت الله کنی به عنوان اختیار دار همه مسئولیت استودیو را به عهده داشتند و دست به خرید وسیله ای به نام جرثقیل و تراولینگ و دیگر ابزار آلات مورد نیاز فیلمبرداری زدند که اکثر استودیوها روزشماری برای خرید آنها داشتند. شنیدم یک مدتی هم مدیریت فنی استودیو را به جلال مغازه ای واگذار کرده بودید چرا؟ برای این که مدیر خوبی بود گویا جلال مغازه ای پس از اتمام کارفنی فیلم بوسه «مادر» به کارگردانی و نویسندگی عطاءالله ،زاهد محصول سال ۱۳۳۳ قصد داشت شخصاً اقدام به دوبله فیلمهای خارجی کند، در صورتی که بیشترین محصولات آن دوره استودیو عصر طلایی ساخت فیلمفارسی بود طوری که شایعه کرده بودند استودیو عصر طلایی مانند یک دکان نانوایی مشغول تهیه یک سری فیلمهای ایرانی است به نامهای فرزند گمراه ۱۳۳۴ امین امینی و یک فیلم غیر متعارف ۱۷ روز به اعدام دکتر هوشنگ کاووسی ۱۳۳۵ و … ولی درمیان آن همه فیلم سینمایی که بعدها ساخت کار ماندگاری در میانشان به جای نماند حتی فیلم دکتر کوشان آش دهن سوزس !نشد که با آن سربلند باشد! اسحاق :گفت چرا فیلم «سایه» و «پنجه در مقایسه با سایر آثار سینمای ایران درخور توجه داشتیم اتفاقاً شنیده بودم که بعدها با هنرپیشه های روز هم کار میکرده اما بیشتر حضور خودش به عنوان بازیگر و کارگردان زیاد به چشم میخورده این طور که گفتهاند شاید بیش از نود درصد از فیلمهای این استودیو به کارگردانی امینی امینی تهیه و کارگردانی می.شده این موضوع را در خارج از استودیو

سه

شایعه کرده بودند ضمن این که میگفتند بازیگر خوبی هست اما در کارگردانی ول معطل است. دیدم اسحاق سگرماها تو هم رفت :گفت این حرفها را بیخود میگن برو کارکرد فیلمهایش را ببین!! حتی با گروه تفنگدار محمد متوسلانی و گرشا رئوفی که کمدینهای مشهور و گران قیمت روز هستند فیلم رنگی پسران» «علاالدین را میسازد بله همانطور که گفتید با دکور عظیم ولی الله خاکدان همزمان در حال ساخت است. این که گفتی نصرت الله کریمی را از لاله زار کشاندید به استودیو عصر طلایی گفت ما نکشاندیم از آمدنش استقبال کردیم

سپهرنیا کرتا متوسه ن

تایون

پسران علا الدین

توسلانی

بون

او خودش بود که تا بدین جا رسید این را بدان وقتی اشخاص توانایی دارند نیاز به التماس ندارند نصرت الله کنی همه این پیش رفتها را که در استودیو بدست آورد همه به همت خودش بود نصرت الله کنی آدم اهل کاره و خیلی دوست دشت که جایگاهی در سینما داشته باشد دیدید که به کجا

رسیدا یا همین سه نفر معروف به سه تفنگدار میدونی چقدر زحمت کشیدند تا این چنین پرآوازه شدند؟! با این وجود خود خواه نبودند وقتی متوسلانه دست پسر بچهای ۱۲ ساله مثل من را گرفت تحویل استودیو مولن روژ داد کلی برو بیا .داشت هنوز هم از ایشان سپاس ویژه دارم که یک علاقمند سینما را به رؤیاهایش رساند وقتی با آن شور و حال از آن گذشته و موقعیت یادگری صحبت می کنم به این نوع آدمها درود میفرستم

این پشت صحنه جرثقیل بوسه» «مادر را تقدیم میکنم به همکارانم که اکثرشان بین ما نیستند.

..بگذریم در سال ۱۳۴۹ و ۵۰ بود که با فیلم «کوچه

مردها» سعید مطلبی با شرکت فردین و پوری بنایی

ساخت که درست در اوج شهرت فردین بود. نگارنده شاهد ماجراهای زیادی ما بین فردین و امین امینی بودم به خصوص با نوع قرارداد فیلم «کوچه مردها» نقره داغ را سعید مطلبی نوشت ولی کارگردان و بازیگر فیلم ایرج قادری ،بود موزیک متن هر دو فیلم از حسین واثقی بود که بیشتر از ریتم تمبک استفاده

کرده بود. عصر طلایی برای نجات از گذشته نه چندان خوب اقدام به ساخت فیلم با هنرپیشگان مشهور و مطرح آن دوره کرد که مراجعه به کتاب یک روستایی در لاله زار «نقش یک رویا» چاپ

جدید و تصیح شده فرهنگ معاصر از

نظر صداقت کلام کمک زیادی به پژوهشگران سینمایی خواهد کرد. یادم هست؛ امین امینی دائم به اتفاق سازنده موزیک متن فیلم حسین واثقی به همه

استودیوها سر میزد تا گرمی فیلم و

ریتم موزیک فیلم کوچه «مردها را جار بزنند به یاد میآورم یک روز امین امینی و حسین واثقی

استودیو

گفت:

نمیدانم برای چه کاری به شهاب آمده بودند من و چارلی و ماسیت با مسعود کلانتری مدیر فیلم ساز داشتیم صحبت میکردیم کلانتری از واثقی :پرسید بالاخره کار تمام شد یانه؟ واثقی کدام کار منظورت؟ کوچه مردها را میگین؟ یکهو رفت به طرف میز کنار دستگاه مونتاژ استودیو شهاب موزیک متن نقره داغ را با تنبک نواخت می:گفتند کاری کرده ایم کارستان در واقع با استقبال مردم از این دو فیلم بود که استودیو عصر طلایی جان گرفت… اسحاق خانزادی می گفت: استودیو مولن روژ واقع در خیابان ،شریعتی بالاتر از سینما مولن روژ سروش) فعلی) کوچه شهناز یک و دو که هر دو متعلق به برادران اخوانها بود این برادران مسئول وارد کردن و دوبله فیلمهای دو کمپانی بزرگ ،آمریکا پارامونت و یونایتد آرتیست را به عهده .داشتند یکی از استودها را ایرج دوستدار و دیگری را علی کسمایی ادار می کردند او میگفت من نیم وجب قد داشتم مثل شیر می غُریدم حالا نگاه نکن زن و بچه و کلی تشکیلات دور و اطراف زندگی ام را گرفته اند اگر اشتباه نکنم در حدود هفتصد هشتصدتا فیلم گردن کلفت با دیالوگهای پرمغز که هر کدوم از خاطره انگیزترین فیلمهای دوران کاری من بود در استودیو مولن روژ جا گذاشتم حالا کجا میتوانی فیلم هایی مثل «معجزه» ،سیب» یا «دنیای دیوانه دیوانه و فیلم «دکترنو»، «آفسانه گمشدگان»، «ده فرمان»، «کشتیهای بلند سلاطین» ،آفتاب» کاپیتان «بلاد یا فیلم سربازهای یک چشم»، « فرار به سوی خورشید و هفت روز در ماه مه، اطلبان جدال در اوکی کورال و … را

تماشاکنی و کلی خاطره برای آینده ذخیره کنی؟ آن هم با دوبله آن دوره و پرده عریض سینما اسکوپ یا واید ،اسکرین این فیلمها را تو هیچ استودیویی نمیتوانی سراغ داشته باشی جز استودیو دماوند آن هم در اواخر دهه ۴۰ ۵۰ به همت روبیک ،گریگوریانس هرچند یک مدت درخشید ولی هیچ وقت روزهای افسانه ای استودیو مولن روژ را تکرار نکرد تو نگاه کن همه چی پیشرفت کرده اما از دوبله ما چی مانده هیچی؟! میدانی چرا؟ چون مدیران نابغه های دوبلاژ و عاشق پیشه ای کهدر این دو استودیو، سرپرست فیلم بودند دیگر نیستند؟ علی کسمایی ایرج دوستدار، احمد رسول ،زاده هوشنگ لطیف ،پور خسر ،خسروشاهی سعید شرافت و عطاء الله کاملی و … که هر گدام مسئولیت یکی از فیلمهای مهم را استودیو را به عهده داشتند :گفتم اسحاق جان، دست رو دلم نذار خاطرات من از این فیلمها این آدمها برشمردنی نیست وقتی آن روزها را به یاد می آورم چقدر غصه میخورم که چرا من جای یکی از آن اشخاص نبودم که لااقل در استودیو مولن روژ شاگردی تو را بکنم نمیدونم تو واقعاً به یاد آن فیلمها و آن دوبلهها میافتی اگر میافتی چه حالی

بهت دست می ده؟!…

۳۶۶ / ایوب شهبازی

در این دو استودیو سرپرست فیلم بودند دیگر نیستند؟! علی کسمایی ایرج دوستدار، احمد رسول زاده هوشنگ لطیف ،پور خسر خسروشاهی سعید شرافت و عطاء الله کاملی و … که هر کدام مسئولیت یکی از فیلمهای مهم را استودیو را به عهده داشتند گفتم: اسحاق جان دست رو دلم نذار، خاطرات من از این فیلمها این آدمها برشمردنی .نیست وقتی آن روزها را به یاد می آورم چقدر غصه میخورم که چرا من جای یکی از آن اشخاص نبودم که لااقل در استودیو مولن روژ شاگردی تو را بکنم نمیدونم تو واقعاً به یاد آن فیلمها و آن دوبله ها میافتی اگر میافتی چه حالی

بهت دست میده؟…

 

منبع: کتاب راز و رمز دوبله در ایران نوشته ایوب شهبازی

استودیو تخت جمشید

سال تاسیس: – محل استودیو: تهران موسس: – انتهای طالقانی که هم اکنون مخروبه ای

استودیو آپادانا

سال تاسیس: – محل استودیو: تهران موسس: – این استودیو در خیابان شاهرضا (انقلاب) روبروی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *