در گزارش مجله ستاره سینمای چهارشنبه ۱۲ بهمن سال ۱۳۳۳ در صفحه ۱۶ و ۱۷ آمده است:  حقیقتاً که استودیو پارس ،فیلم حق بزرگی به گردن سینمای ایران دارد دکتر کوشان مؤسس و  مدیر استودیو پارس ،فیلم تحصیلات عالی اقتصاد داشت و مطالعات در رشته فیلمبرداری را در  همان ممالکی که قبلاً ذکر شده به سرانجام رسانده بود در ایام جنگ جهانی دوم چند فیلم خارجی  مانند دختر فراری»، «دختر کولی زن سنگدل»، «تاراس بولبا» در کشورهای ترکیه و مصر و حتی  هند به فارسی دوبله کرده بود هنگامی که با این تجربه به ایران بازگشت بعد از اولین دوبله موفقیت  آمیز «دختر فراری به کمک چند تن از شرکاء استودیو میترا فیلم را راه انداخت. عباس بهارلو در  شماره ۴۸۵ مجله فیلم نکات جالبی در باره او و فیلم «طوفان» «زندگی نقل میکند: «وقتی فیلم با  اقبال مخاطبان همراه نشد این موضوع شکست سهمگینی برای کوشان به شمار می رفت از این رو  همه شرکاءی کوشان تاب چنین مغلوب شدنی را در برابر مخاطب نیاوردند.» بعد از آن رای به  انحلال میترا فیلم و باعث کناره گیری شرکاء شدا. 

نگارنده برای تکمیل موضوع مجبور هستم در لابلای مطلب ستاره سینما آمیخته به خاطرات خودم  اشاره کنم و اگر اشتباه نکرده باشم در اواخر دهه چهل مهرجویی نامی بنابر سفارش دکتر برای  دیدار تخصصی از آلبرت به استودیو شهاب رفت و آمد زیادی داشت حالا چه کاری داشت من  نمی دانم مصادف زمانی بود که از استودیو پارس ،فیلم اخبار زیادی بگوش می رسید هر چه داستان  تاریخی قصه یا افسانه های قدیمی با گوشم آشنا بود و یا در پای کرسی از نقالان بومی شنیده بودم  در یکی از ساخته های استودیو پارس فیلم توسط دکتر فیلم شده بود یا در حال فیلمبرداری شنیده  میشد! به قول حرفهای روز مره مردم یا خودش میساخت یا دیگران بطور نمونه فیلم افسانه ای  مرغ تخم طلاع از مهدی رئیس فیروز بازیگران همایون تبریزی و صادق بهرامی یا مثل:

حسین کرد شبستری توسط خود دکتر با شرکت ایلوش خوشابه که او را برای همین فیلم از  ایتالیا به ایران دعوت کرد. 

«گوهر شب چراغ، دکتر اسماعیل کوشان جواد قائم مقامی و فروزان، «غروب بت پرستان  دکتر اسماعیل کوشان داریوش طلایی و تقی ظهوری امیر ارسلان نامدار»، سال ۱۳۳۴ اولین فیلم  ایلوش خوشابه، روفیا او در سال ۱۳۳۶ با فیلم قزل ارسلان با همین کارگردان که ایلوش روفیا  حسین محسنی و عباس مصدق بازیگران آن بودند مهرجویی میگفت نباید فیلم هایی که از قدیم  معروف بودند را از یاد ببریم یا از لیست جدا کنیم یوسف و زلیخا محسن مهدوی و شهره آغداشلو  یعقوب لیث صفاری» محمد علی زرندی و آغا محمد خان قاجار نصرت الله محتشم در واقع اکثر  فیلم های پدر و مادر دار آن دوره محصول پارس فیلم بود…. مهرجویی می گفت: با وجود این  افتخارات دکتر کوشان را نباید تنها یک مدیر یا یک صاحب سرمایه به شمار آورد زیرا فیلم های تهیه  شده در استودیو پارس فیلم از آن قدیم تا به امروز به سرمایه دکتر انجام میشد مهرجویی میگفت:  به قول امروزیها دکتر دیسپلینی شبیه به خارجیها داشت که همه چیز را روی نظم و ترتیب  خاصی انجام میداد. 

او به تاریخ و فرهنگ مردم نه تنها با دور اندیشی مینگریست بلکه مانند یک بچه به موضوعات  افسانه ای ایرانی توجه خاصی داشت اما در حد یک آدم بالغ و فهمیده و بسیار علاقمند با به تاریخ  کشیدن قصه های کهن ایران آرزو میکرد که تو گویی با همه بزرگ سالی که در وجودش بود هنوز  کودکی دوران خود را از یاد نبرده بود 

به همین خاطر پیشنهاد من حقیر جهت ساخت مجسمه برونز از پیکر دکتر اسماعیل کوشان جهت  قدردانی از خدمات صادقانه اش به سینمای ایران و یاد آوری قصه های کهن نصب این مجسمه  در محل خانه سینما و در دید عموم هنرمندان او کسی بود که رؤیاهایش را با سینما عجین کرده بود. 

اگر شرایط به گونه ای بود که میتوانست به نوعی دلخواه فیلم بسازد و مسیر درست کار را بیازماید  شاید الان سینمای دیگری داشتیم او با همه کارکنان مثل یک پدر رفتار میکرد اما خدا نکند که یک روزی کار باب میلش نباشد؟ آن وقت عصبانی میشود غلامعلی افشاریه از عصبانیت دکتر  کوشان با یک خاطره شیرین یاد میکند او میگوید دکتر کوشان برای دوبله چند فیلم خارجی و  یک فیلم ایرانی از ساخته های خودش که فردین بازیگر آن بود از چنگیز جلیلوند دعوت کرد که دوبله و  صدا گذاری این فیلم ها را انجام دهد جلیلوند اون روز یک سری از بچه ها از جمله من و حسین  معمارزاده، علی اصغر افضلی فریبرز صالح به اتفاق خود چنگیز رفتیم استودیو پارس فیلم که چند تا  از خانم های دوبلور هم قرار بود برسند. 

استودیو که در ۱۳ کیلومتری جاده کرج قرار داشت تنها استودیو بزرگی بود که دیدار از داخل آن آدم   را یاد مکان ها و یا موزه ها می انداخت در واقع شبیه به پارک تفریحی عجیب بود.  نشان می داد که اگر این مرد وطن  پرست سرمایه کافی داشت ممکن  بود اینجا را تبدیل به سرزمین عجایب کند که در جهان بی نظیر باشد با این وجود همه نوع دکور ایران باستان و شبیه دکور فیلم های رومی وجود چاها و تونلهای مخوف جادوگران افسانه ای و آتش گده های شبیه به ایران باستان تازه  ما دکورسازی غیر از ولی الله خاکدان کسی را نداشتیم که تحصیلات معماری یا باستان شناسی داشته   باشد ایشان هم که دکوراتور تئاتر بود منتهی با سبک سیاق بهتر فیلمهای تاریخی رومی الگو برمی  داشت حرف و حدیثهایی بین بچه ها بود که ممکنه بعدها مردم برای تماشای استودیو پارس فیلم  به عنوان موزه از این استودیو بازدید کنند البته این حرف تنها آرزوی دکتر بود که محقق نشد….. 

افشاریه میگفت وقتی استودیو را از نزدیک دیدیم همگی متفق القول میگفتیم: اگر به دکتر کوشان  نگویم دست مریزاد واقعاً به شعورمون شک میکردیم این آدم خلاق از همه جای زمین به آن بزرگی  استفاده به جا کرده بود که آن روزها بسیار دیدنی بود یعنی عوض استودیو یک شهر ساخته بود و  خیلی تماشایی 

طوری که ما بدون در نظر گرفتن موقعیت استودیو به دلیل دوری از شهر، پارس فیلم را مسخره می  کردیم دیدیم که نه بابا انصافاً اینجا تشکیلاتی برای خودش دست و با کرده یعنی از جاده  مخصوص تا اتوبان تازه تأسیس کرج که بعدها تکمیل شد. امتداد داشت ما وقتی از جاده مخصوص  قدم گذاشتیم اول این که انگار وارد شهر ارواح شدیم وقتی کمی راه رفتیم دیدیم چقدر قصر و  خیابان کشی به سبک قدیم و خانه های متروکه چند پلاتوی بزرگ پر از اشیای قدیمی و ابزار  فیلمبرداری و جرثقیل که رویش را با چادر کشیده بودند آدم مات و مبهوت می ماند! واقعاً تماشایی بود و آدم را میبرد به دوران ایران باستان تماشای هر کدوم از این بناها ساعتها وقت ما را می گرفت. دیدن چند تا دخمه شبیه به زندانهای هارون الررشید که فقط در افسانه ها شنیده بودیم یا از فیلمهای هزار و یک شب ماریا (مونتز با آن لباسهای شیک و رنگا رنگ در بازار شلوغ خرید میکردند به یاد داریم جماعت در گشت و گذار ،بودند واقعاً یادش به خیر… ما با دیدن این تشکیلات غرق در رویاهای گذشته میشدیم

افسانه هائی که یک لحظه از یادشان غافل نبودیم تماشای بنای ساختمان زیبا برای استودیو با دو سالن دوبلاژ و سالن انتظار اختصاصی بیضی شکل بسیار وسیع و لابراتوار که میگفتند مجهز به تکنیک روز بود و این همه دکوراسیون که ما خودمان را نه تنها داخل یک سرزمین قدیمی و خیال انگیز حس میکردیم بلکه ذوق و سلیقه و ابتکار دکتر کوشان را تحسین میکردیم و لذت میبردیم در نزدیک ورودی ساختمان اصلی استخری داشت که همگی محو تماشای چشم انداز و رنگ آمیزی آن شدیم ما هم که اون موقعها استخر و این چیزها نرفته بودیم که شنا یاد بگیریم همین طور با ،حسرت دور استخر میچرخیدیم و با اشاره بهم از تعجب سر تکان میدادیم، یکهو چنگیز آمد طرف ،من یک نیشخندی زد و :گفت عجب استخریه ،غلام کیف میده آدم داخلش شناکنه؟ 

گفتم حیف که شنا بلد نیستیم

یک دفعه زد به سرش و منو بلند کرد هوا پرت کرد تو وسط استخر من هم شنا بلد نبودم هی تو آب بال بال میزدم بچه هاهم که خم شده دست به زانو غش غش میخندیدند، صدایشان آن قدر بلند بود که دکتر کوشان، از اون طرف زمین مثل باغبانها گوش بزنگ بود که صدای ما را در زمین به این بزرگی شنید چشمتون روز بد نبینه چنان عصبانی بود :گفتم بیا همینو میخواستین؟ رسید لب ،استخر داد و فریاد که چکار میکنید ،دیوونه،ها اگه این طرف غرق بشه جواب مرگشو من باید بدم؟!

خلاصه رفتند یک تیرچه بلند آوردن من دستمو گرفتم به تیرچه از استخر کشیدنم بیرون هرچند خاطره خیلی شیرینی برای بقیه بود کلی هم بچه ها خندیدن اما برای من توپ و تشر و عصبانیت دکتر کوشان و خیس شدن لباس و کلی آب استخر ،خوردن دنیایی از تلخی بود ستاره سینمای ۱۲ بهمن سال ۱۳۳۲ نوشت دکتر در زمینی با آن ،وسعت ۲۰۰۰هزار متری استودیو تازه تأسیس پارس ،فیلم فیلم در شرف ساخت فیلم شرمسار ۱۳۲۹ را به عهده داشت بعدها شنیدیم شرمسار و «مادر» پرفروشترین فیلم سال شد و پرویز ،خطیبی فیلم واریته» «بهاری را در سال ۱۳۲۸ می سازد. از آنجایی که آتش سوزی بعدی به پارس فیلم صدمه جبران ناپذیری میزند

   دکتر همزمان پنج فیلم خارجی را نیز در این استودیو دوبله کرد که عبارتند بود از عشق لورل هورتر» «آوارگان کوه «سیاه و سرنوشت»» «دختر کولی و اولین ۱۰ فیلمی بود که در این استودیو تهیه میکرد زندانی امیر با شرکت طائفی که ۴۲ شب در تهران نمایش داده شد واریته «بهاری که ۹ شب آن را نمایش ،دادند بلافاصله فیلم موفق شرمسار» و «مستی عشق» را با شرکت دانشور و معصومه خاکیار ساخت که ۶۳ شب کارکرد و «مادر» با شرکت دلکش ۱۰ شب نمایش داده شد دزد عشق ۶۷ شب که بازیگران آن شهلا و مجید محسنی بودند و فیلم «افسونگر» از جناب ناصر ملک مطیعی و ژاله علو و در سال ۱۳۳۲ فیلم رنگی گرداب» ملک مطیعی و مهین ،دییم البته این فیلم به استودیو پارس فیلم تعلق نداشت تهیه کننده آن محبوبیان بود که از امکانات استودیو پارس ،فیلم استفاده کرد در سال ۱۳۳۲ فیلم دیگری با نام «آشنا» متعلق به مظاهر و بخشیان بود و بازیگرانش شهلا و ناهید سرافراز و قنبری بودند. همچنین «شبهای تهران با شرکت آریان و مهدوی ۹۵ شب کارکرد و اما در همان سال فیلم بی پناه که آن را سلیم و سومیخ در پارس فیلم تهیه کرده بودند بازیکنان فیلم احمد فهمی و مهین دیهیم بودند و آخرین اثر استودیو، فیلم فراموش نشدنی «غفلت» به نویسندگی علی کسمایی که ناصر ملک مطیعی با این فیلم به شهرت رسید.

تا آن روز استودیو پارس فیلم چهار فیلم در دست تهیه داشت که در سال ۱۳۳۳ با این نامها به نمایش گذارده خواهد شد آغا محمدخان قاجار با شرکت ،محتشم ژاله علو، بهرامی و امیرفضلی و فیلم درام دسیسه که ،دلکش فریدون قوانلو و خواجوی بازی میکردند.

فیلم گمگشته که بازیگرانش مسعود ،زادگان هایده و پرند ،بود این فیلم را حکیمیان در استودیو پارس فیلم می.ساخت همچنین فیلم تاریخی عروس» «دجله اولین فیلم ایرانی است که دارای موزیک متن مستقل این فیلم توسط مرتضی حنانه ساخته شده بود.

اما موضوعی که در این رپرتاژ قابل ذکر است آتش سوزی استودیو در اول ماه خرداد ۱۳۳۱ در هنگام ساخت فیلم دزد» «عشق» بود که استودیو دچار حریق مدهشی شد و شعله های آتش، تمام وسایل فنی آن را تبدیل به خاکستر کرد ولی این خسارت دراثر پشتکار و همت کارکنان ترمیم یافت و این استودیو در لیست یکی از مجهزترین و مدرنترین استودیوها در خاورمیانه قرار گرفت. و لیست کارکنان رده بالای استودیو را که سهم بسزایی در بیشرفت آن داشتند اعلام کرد سناریست ها علی کسمایی و سیامک یاسمی ،مدیر ،تهیه مهندس شاهپور ،یاسمی فیلمبردار عنایت الله فمین نور پرداز از ایرج خواجه ،نصیری صدا و مونتاژ محمود کوشان و فریدون قوانلو، ظهور و چاپ و لابراتوار واهان بیجانیان تیتراژ حمید خواجه نصیری همین استودیو اقدام به ساخت لابراتوار سیاه و سفید و رنگی و دیگر تجهیزات مدرن ،روز با تغییرات بسیار و با نیاز روز به طور کامل فیلم سازی را راه انداخت و فیلمهای بسیاری را تهیه کرد حتی با خرید دوربین فیلمبردای میچل که در فیلم های هالیوودی مورد استفاده قرار میگرفت به خصوص برای فیلمهای عظیم و پرشکوه پارس فیلم زبانزد اهل سینما شد.

دکتر کوشان یکی دو نفر پخش کننده در استخدام .داشت. او حتی در طبقه بالای سینما یونیورسال (پارس) در میدان ۲۴ اسفند (انقلاب) که سینما را شریک بود مسئولیت پخش فیلمهایش را به چند نفر از جمله حسن رضایی بازیگر سینما که مورد علاقه دکتر بود سپرد….

منبع: کتاب راز و رمز دوبله در ایران نوشته ایوب شهبازی

استودیو نقش جهان

استودیو نقش جهان سال تاسیس: – محل استودیو: تهران موسس: – خانه بزرگ و قدیمی

استودیو آپادانا

سال تاسیس: – محل استودیو: تهران موسس: – این استودیو در خیابان شاهرضا (انقلاب) روبروی

استودیو پلازا

سال تاسیس: – محل استودیو: تهران موسس: – از بدو تاسیس در خیابان لاله زار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *