در سال ۱۳۳۳ با سه شریک تأسیس شد تا سال (۱۳۶۵)۳ در مکان فعلی ۳۳ دوام آورد البته گاهاً با فراز و فرودی که بین شرکاء پیش میآمد بماند و همین هم بعدها باعث جدایی شرکاء شد روبیک همین مکان فعلی را با رو کرد جدید با نام هاملت فیلم که برگرفته از نام پسرش ادامه داد که شامل کرایه دوربین و لوازم جانبی در کل با رونق گرفتن فیلم فارسی تغییر روش داد و با فراز و فرودی که همراه بود تا سال ۶۵ در محل اجاره ای ،یعنی در ساختمان دکتر سیاسی واقع در خیابان هدایت فعال

بود.

تا این که توسط بنیاد شهید مصادره شد و ما از استودیو آمدیم ،بیرون البته قبل از این که این اتفاق پیش بیاید چند ماهی بیکاری در استودیوها حاکم بود و این بیکاری و بلا تکلیفی بعد از پیروزی انتقلاب هم ادامه داشت چون روبیک در کشور نبود همه کاره استودیو من بودم، هر روز تعدادی از بچه های سینما از جمله پاتوق هر روزه اکبر صادقی و دست یارش شده محمد رضا گمرکی بود، یک روز صادقی از من خواست حال که روبیک رفت آمریکا قراردادی باهم ببندیم تو یک اتاق در اختیار من ،بگذار ) قراردادش هم اکنون نزد من موجود است براین مبنا که استودیو از بیکاری نجات پیدا کند صادقی چند ماهی با محمد رضا گمرکی دست یارش به استودیو رفت و آمد داشتند او قبل از انقلاب با دست یاری

چند فیلم با امیر ،شروان رسماً کارگردان شده بود برای تینا

فیلم که شیبانی مالک آن بود فیلم مادرجونم عاشق شده و با عشق مردن» را ساخته بود صادقی آدم بدی نبود خیلی با همرفیق بودیم ولی گاهی وقتها تحت تأثیر اشخاص دیگر قرار میگرفت

هم

باهم کنار نمیآمدیم او پس از پیروزی انقلاب فیلم محاصره و بعد در بحبوحه جنگ ایران عراق فیلم «پایگاه جهنمی» را ساخته من به فکر این که ایشان آدم با نفوذی هستند تن به این قراداد دادم. متاسفانه جز ایجاد مزاحمت هیچ اتفاقی یا رونق کاری در استودیو پیش نیآمد! فقط از طرف بناد شهید آمدند استودیو را مصادره کردند من و ناصر مجد بیگدلی خیلی تلاش کردیم تا استودیو را از این وضع نجات بدهیم که .نشد با ناصرخان به بنیاد شهید مراجعه کردیم ولی افاقه نکرد! استودیو به طور کامل بسته شد از هر صدا پیشه قدیمی که امروز در قله افتخار ایستاده اند، غیر از آنها که چهره در نقاب خاک کشیدند سئوال کنید اولین کار مهم او و یا آغاز به کارگویندگی را از این استودیو شروع کرده بود و هم اکنون نیز تعدادی از آنها در کهن سالی به سر میبرند از این استودیو خاطره های زیاد دارندُ استودیو پر کاری بودُ یک روز میدیدید پنج سرپرست دوبلاژ فیلم یک جا مشغول به کار هستند. یکی فیم میدید. یکی لیپ سینک میزد. یکی دیالوگ ها را بررسی میکرد. دیگری سرگرم دوبله و این همه افراد شاغل در میان دیگر استودیوها بی سابقه بود آنوقت به این راحتی مصادره شد! به هر حال این اتفاق افتاد این استودیو از نطر نطم و حجم کار بدون شک یکی از  بهترین و پر آوازه ترین مراکز دوبله فیلم های فاخر و فراموش نشدنی تاریخ سینما در زمان خو به حساب میامد که بر اثر اختلاف مابین البرت و روبیک به دو شعبه تقسیم شده بود  اما پرونده استودیو شماره دو که در خیابان سعدی شمالی روبروی سینما ادءون کوچه بیمه قرار داشت در سال ۴۷ بسته شده بود همه دستگاه های فنی شهاب بالا و پایین ایرانی به همت و ساخت بنیان گذاران استودیو انجام شده بود.

ساختمان شماره یک در خیابان هدایت قرار داشت آن همه دم و دستگاه برای تکمیل یک فیلم توسط سه مرد خلاق آلبرت ،دومان

روبیک زادریان و سیمون هارتونیان در سال ۱۳۳۳ مهیا شده بود هر

ويديو

کدام از ۳ شریک با شغل قبلی که داشتند روبیک فیلمبردارمیان نویس فیلم صامت سیمون برادر روبیک تعمیر کار آپارت در سینماهای تهران و آلبرت متخصص لوازم الکترونیک این سه مالک بدون هیچ ادعا و ادا اصولی استودیو را اداره می.کردند یعنی اگر غریبهای وارد میشد امکان نداشت از نظر

اخلاق و نوع ،لباس آنها را با سایر کارکنان تشخیص بدهد ولی در مدیریت خیلی جدی بودند. این استودیو از ریزترین وسایل و مربوط به کار دوبله و سایر ملزومات مورد نیاز حتی فراتر از آن که مربوط به فیلم فارسی بود بدون کم و کاست ساخته دستگاههای منحصر به فرد و ابداع ابتکارات نوع محصول فکر همین سه نفر بود در غیر این صورت باید تک تک آنها را مثل دیگر استودیوها از

خارج وارد میکردند که

همه این دستگاهها با خلاقیت و ذهن آلبرت ،دومان مرد آشوری تبار ایران

ساخته شده بود البته ظاهری به قشنگی دستگاههای پر زرق و برق خارجی نداشتند.

ولی در راه اندازی کار با استانداردهای بین المللی همخوانی کامل داشت شاید هم بهترین بود و از هر نظر در شرایط ایران بسیار قابل اعتماد بود ترجیح می دهم از نظر وظیفه این خدمات ارزشمند را هر چند که ممکن است خسته کننده به نظر بیاید فهرست وار توضیح بدهم.

تا آنجا که به یاد میآورم لابراتوار سیاه و سفید معمولی در آن دوره بی نظیر بود. و تمام دستگاههای

موجود و مرتبط با ،فیلم دارای دندانههای فلزی هماهنگ با فیلم با نظم خاصی برای نمایش و کارفنی طرح ریزی شده بود که فیلم (۲۴) فرم یا (۲۴ عکس به راحتی روی آن به گردش در بیآید و جاهایی هم که لازم بود لوپ ایجاد میشد تا فیلم روی دنده های آپارات و یا دیگر دستگاههای مختص به نمایش ،فیلم با نظم و راحت حرکت کند زیرا کوچکترین نا هماهنگی کافی بود که فیلم در هنگام حرکت از دندانه خارج شود دندانه زدگی ایجاد کند که جبران ترمیم آن در ایران آن زمان وقت بسیار میگرفت زمانی که در استودیو شهاب لابراتوار ریورسال رنگی مخصوص شستشوی فیلم دایر شد یعنی کپی به (کپی از بسیاری جهات تا آن روز منحصر به فرد به حساب می آمد، فقط در ایران بود آن هم در استودیو .شهاب دستگاه میکس و چند آپارات نمایش فیلم با مدلهای مختلف انواع دستگاههای چاپ فیلم که اصطلاحاً کششی می گفتیم و با سرعت ۵ برابر چاپ قبلی حرکت میکرد همه اینها به دست این افراد ساخته شده بود. دستگاه چاپ دیگری هم وجود داشت که ساخت این آقایان بود برای فیلمهای تکنی اسکوپ به کار می رفت ۲ دستگاه چاپی داشتیم که خیلی کند حرکت میکرد آن) آن قدر کند که می گفتند: وقتی یک حلقه ده دقیقه ای را روی این دستگاه قرار میدادیم وقت داشتیم برویم لاله زار و برگردیم!!

درعوض کیفیت تصویری فوق العاده ای داشت. مهمتر از همه دستگاه اوپتیک بود. (و دستگاهی برای شستشو و برطرف کردن آلودگی گرد و غبار از روی نگاتیو که باید حتماً با قیمت گزاف از خارج تهیه میشد اما در ایران توسط آلبرت طراحی شده بود که از نظر کیفیت صدا نظیر نداشت. بیشتر استودیوها با وجود داشتن مشابه خارجی ،آن برای کار به استودیو شهاب مراجعه میکردند به طور نمونه استودیو میثاقیه و استودیو عصر طلایی بهترین نوع خارجی آن را داشتند. اما کارهای استودیو عصر طلایی به وسیله اسحاق خانزادی با این دستگاه در استودیو شهاب انجام میشد. همچنین با ابداع امولاسیون خام که در ایران منحصر بفرد بود در حاشیه فیلم به جای مگنت قرار میگرفت تا صدای فیلم هنگام نمایش سینک شنیده شود. یعنی مثل اورجینال)، منتها این بار به جای زبان خارجی دوبله به فارسی جای آن میشنیدیم این کار نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان با این کیفیت ،برتر نمونه بود و درجای خود واقعاً حیرت آور بود. مدتی بعد شایع شد. دستگاه ساخت ،آلبرت محلولی روی املاسیون دارد که به کادر فیلم نفوذ میکند و باعث بهم ریختگی تصویر میشود این موضوع واقعیت نداشت فقط حسادت به این ابتکار خلاقانه ای بود که از طرف رقبا عنوان میشد برای این که کمپانی وارنر و آرتورانگ انگلستان و بسیاری از شرکتهای بزرگ وارد کننده فیلم از اروپا و سایر کشورها از جمله فیلمهای معتبر و پر فروش سینمای هند. بنابراین عمر ،فیلم با این طریق ابدای آلبرت زیاد میشد تجار وارد کننده فیلمهای اروپایی غیر از کمپانیهای صاحب ،نام برای انجام کارهایشان به استودیو شهاب هجوم می آوردند. طوری که مجبور می شدیم سه شیفت کارکنیم ،در نتیجه استودیو شهاب کار رقیبان را تا حدودی از سکه انداخته بود. در کتاب فانوس خیال به روایت بی بی سی از قول خود آلبرت چنین روایت میشود:

ابرای این که شایعات را بر طرف کنیم به این فکر افتادیم که بیاییم تصویر را طوری محافظت کنیم که تا این حرفها برطرف شود من برای دستیابی به این منظور محلولی از طلق درست کردم و به صورت بسیار باریک روی سطح قسمت تصویر فیلم .کشیدم این ترتیب قسمت تصویر فیلم پوشیده قسمت حاشیه صدا آزاد .ماند و این عمل از دوجهت به ما کمک .کرد توانستیم فیلم را در محلول بلیچ (دارو) بگذاریم که بتوانیم صدای حاشیه فیلمهای تکنی کالر را در حقیقت بیرنگ کنیم بعد روی آن حاشیه ،صدا املاسیونی را که خودمان ساخته .بودیم میکشیدیم در نتیجه حاشیه در مقابل نور حساس میشد بعد از آن دیگر حکم یک فیلم خام معمولی را پیدا می کرد و أن مثل فیلم خام عمل میکردیم حالا پس از ۱۷ سال تلاش شبانه روزی باید بهره ببریم به خاطر ناسازگاری درست در زمان اوج گرفتن تولید فیلمهای ،فارسی به دو قسمت تقسیم شدیم. یکی به نام هاملت فیلم برگرفته از نام فرزند روبیک که در همان مکان قدیمی که در همان خیابان هدایت بود باقی ماند اما ،سیمون با اتکا به استعداد .آلبرت استودیوی جدیدی را با نام (شهاب) در نزدیکی میدان هفت تیر پشت سینما دیاموند برای دوبله فیلمهای خارجی دایر کرد. و سرپرستی استودیو را در اختیار ماسیس نامی قرارداد البته در ابتدا با نظارت خود آلبرت دومان که به تکنیک احاطه کامل داشت. هیچ چیز غیر عادی در او اثر نمی کرد آدم واقع بینی بود. استودیویی را که به نام شهاب راه انداخته بود از نظر تجهیزات صدا و دیگر جوانب ضروری برای ارتقا کیفیت صدا، یک به حساب میآمد. برای همین شدیداً مورد استقبال مسئولین کمپانی های خارجی مقیم ایران قرار گرفته بود. آن روزها نمایندگان دفاتر پخش فیلم خارجی قدرت و میدان مانور زیادی برای عمل در حیطه کاری خود داشتند یعنی خودشان به طور مستقل نمایندگی دفاتر پخش را به عهده گرفته بودند و حتی در تصمیماتی مانند انتخاب گوینده به جای هنرپیشه مورد نظرشان اعمال نفوذ می کردند که چه کسی جای کدام یک از بازیگران مورد نظرشان صحبت کند یا چه کسی فیلم را سرپرستی کند. متاسفانه آن طور که از اطرافیان میشنیدیم کادر کارکنان فنی استودیو آن چنان که ضرورت ایجاب میکرد جز) ماسیس و عباس و ژوژیک برادر .(روبیک توجهی به این مورد به خصوص نداشتند و اما ورود فیلم پر ،جنجال کاراته اژدها وارد میشود به ایران پشت سرهم فیلم بود که به نام کاراته ورودش به ایران شدت گرفت از این رو حجم کار بالا بود به قول یکی از بچه ها که می گفت آقا فیلم کاراته مثل آشغال ریخته تو ،شهر یکی میخواهد که فقط جمع کند!! این زمانی بود که آهسته آهسته به پیروزی انقلاب نزدیک میشدیم بعضی از مدیران کاربلد از ایران خارج میشدند کم کم چهره بیکاری در استودیوها نمایان میشد. در همین شرایط آلبرت هم ایران را به سوی آمریکا ترک کرد خلاصه بعد از جدایی این دو بنده از ابتدای سال ۴۷ شاگرد لابراتوار .بودم و تا پایان کار استودیو که به هاملت فیلم تغییر نام یافته بود. در لابراتوار ماندم و لابراتوار را اداره کردم در واقع متخصص لابراتوار شده بودم

درست اداره کلیه کارهای فنی آن توسط من انجام میشد ولی بدون آلبرت معنا نداشت. در همین زمان به درخواست صابر رهبر به دفتر فردین رفتم.

دوباره به عللی به خانه اول برگشتم تا زمان مصادره شدنش حضور داشتم. زمانی بود که استودیو های قدیمی هم ردیف با شهاب در حد کم یا زیاد مانند عصر طلایی پارس ،فیلم و ….. وجود داشتند…

منبع: کتاب راز و رمز دوبله در ایران نوشته ایوب شهبازی

استودیو سانترال

استودیو سانترال سال تاسیس: 1336 محل استودیو: تهران موسس: مهندس سیف الدین کامرانی یکی از

استودیو پاسارگاد

سال تاسیس: – محل استودیو: تهران موسس: – شرکاءی زیادی داشت یکی از آنها عبدالحسین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *